... ای کاش که دست تو پذیرش نبود
نوازش نبود و
بخشش نبود
که این همه پیروزی حسرت است،
بازآمدن همه بینایی هاست
به هنگامی که
آفتاب
سفر را جاودانه بار بسته است
و دیری نخواهد گذشت
که چشم انداز
خاطره ای خواهد شد
و حسرتی
و دریغی...
ا.بامداد(مرثیه های خاک)
با سلام
برحسب تصادف با وبلاگ شما آشنا شدم و آن هم بخاطر نام
وبلاگتان که من نیز از مریدان شاملو هستم . که مطلبی در سالگرد آن شاعر بزرگ در آرشیو مرداد دارم .
خوب می نویسی ولی سعی کن حالا که از شعر شاملو هزینه کرده ای کمی با وسواس تر بنویسی و یک خط فکری را دنبال کن . باز به شما سر خواهم زد .
موفق باشید .
سلام :)
عالیه دوست خوبم ازت واقعا ممنونم که منو با شاملو آشنا کردی . از شعرای خودت بنویس . شاد و پیروز باشی پگاه